کد مطلب:3839 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:382

مطلب سوم : ترتیب و تسلسل علوم دینی در رابطه بامحصل و دانشجو
باید دانست هر یك از این علوم مذكور از لحاظ تعلم و فراگرفتن ، دارای مراحل و درجاتی است كه باید دانشجو این مراحل را در نظر گیرد و ترتیب آنها را رعایت كند تا سعی و كوشش او هدر نرود، و آداب و راه و رسم دانشجوئی بر او دشوار و ناهموار نگردد، و ضمنا بتواند در مدتی كوتاه و به سرعت ، شاهد مطلوب و موفقیت را در آغوش گیرد.

چه بسیار دیده شده كه عده ای از محصلین و دانشجویان ، سالیان مدیدی در پی دانشجوئی كوشیدند ولی موفقیتی در این راه كسب نكردند، و در طی این مدت دور و دراز - به علت عدم رعایت ترتیب مذكور - جز به مایه علمی اندكی - به سرمایه ای كافی دست نیافتند؛ در حالیكه دسته ای دیگر از دانشجویان در ظرف مدت كوتاهی - به خاطر مراعات ترتیب و تسلسل منطقی علوم - توانستند ذخائر فراوانی از علوم و معارف را كشف كرده و از آن ها برخوردار گردند.

ولی ضمنا نیز باید متوجه بود كه هدف اساسی این علوم ، تنها خود علم و آگاهی نسبت به آنها نیست ؛ بلكه هدف آنست كه تحصیل علم ، همپای با مقصد الهی و هماهنگ با آن باشد. معیار و مقیاس این هماهنگی یا از نقطه نظر آلیت و ابزاری بودن این علوم در وصول به رضای خدا است ، و یا از رهگذر علم و یا عمل برای خدا، و یا به خاطر اقامه نظام وجود، و یا راهنمائی بندگان خدا به خواسته های الهی ، و یا امثال آنها می باشد. و به همین علت ، ترتیب تعلم و یادگیری این علوم ، متفاوت می گردد.

بنابراین اگر كسی در خردسالی و دوران نوجوانی ، تحصیل علم را آغاز كند، نظر به اینكه واجد صلاحیت ترقی و پیشرفت در مراحل مختلف علوم است ، و نیز دارای اهلیت و آمادگی برای كسب فقاهت و بصیرت دینی از راه استدلال و براهین می باشد باید در آغاز كار به :

1- حفظ قرآن كریم و تجوید آن بر مبنای ضوابط معتبر،اشتغال ورزد؛

چون حفظ كردن قرآن كریم و تجوید صحیح آن می تواند به صورت یك كلید مشگل گشای متناسب و یاوری توفیق آفرین درآید؛ و نیز جان و دل ، نورانیت یافته و انسان در زیر سایه آن - برای درك و فهم سایر علوم - آمادگی پیدا كند. آنگاه كه محصل از حفظ و تجوید در قرائت قرآن كریم فارغ گشت می تواند سرگرم فراگرفتن علوم عربیت گردد؛ زیرا علوم عربیت ، نخستین ابزار فهم و مهمترین اسباب درك علوم دینی است .

بنابراین باید نخست پس از حفظ قرآن كریم :

2- علم صرف

را تحصیل كند و به تدریج ، از كتب ساده تر آغاز كرده و به كتب دشوارتر و پیچیده تر، و از كتب كوچكتر به كتابهای بزرگتر، تحصیل در این علم را ادامه دهد تا سرانجام بتواند معلومات متقن و استواری را در علم صرف كسب كرده و دارای احاطه علمی نسبت به آن گردد.

سپس باید:

3- علم نحو

را فراگیرد و به ترتیب مذكور در علم صرف ، در این علم نیز كار خود را آغاز كرده و ادامه دهد و باید پیش از آن مقداری كه در علم صرف می كوشید بر مراتب جد و جهد خود در حفظ كردن مطالب نحوی بیفزاید؛ زیرا كوشش در حفظ ضوابط نحوی دارای اثر پرارزشی در فهم معانی (تعابیر عربی ) قرآن و حدیث است ، و در جهت آموختن كتاب و سنت ، سهم به سزائی را دارا است ؛ چون ایندو به زبان عربی است .

پس از فراغ از علم صرف و نحو باید به سایر:

4- علوم عربیت دیگر

(از قبیل : معانی و بیان و بدیع و امثال آن ) منتقل گردد.

و آنگاه (كه در حد نیاز) از تمام علوم عربیت بهره گرفت باید دست اندر كار تحصیل :

5 - فن منطق

گردد و مطالب آنرا در حد متوسطی بررسی و مطالعه كند؛ و آنچنانكه در مورد علوم دیگر، خود را زیاده از حد سرگرم می ساخت خویشتن را در این فن مشغول نسازد؛ زیرا هدف مطلوب - بدون آنكه نیازی به اطاله تحصیل در منطق پیدا كند - (با مطالعه و تحصیل مختصر در این فن ) تاءمین می شود، و زیاده روی در تحصیل این علم غالبا موجب تضییع وقت و اتلاف فرصت می گردد.

پس از فراغ از تحصیل منطق باید به :

6- علم كلام

منتقل گردد و تدریجا و گام به گام ، آگاهیهای لازم را در این علم در حد متوسطی كسب نماید و از مباحث و مسائل مربوط به بخش طبیعیات این علم مطلع شود. البته تا آنجا تحصیل خود را در این علم ادامه دهد كه ملكه و نیروئی در او به ثمر رسد تا او را به بحث و كاوش و اطلاع بر مزایا و خصوصیات عوالم وجود، توانا سازد.

محصل و دانشجو باید پس از علم كلام ، وارد تحصیل :

7- علم اصول فقه

گردد، و به همان ترتیب تدریجا در مورد مباحث و كتب این علم از آسان به مشكل و از ساده به پیچیده ، كار خود را ادامه دهد. علم اصول فقه برای كسانی كه می خواهند در دین الهی به مقام فقاهت برسند پس از علم نحو - از نقطه نظر تحریر و تحقیق و اهمیت - دارای اولویت می باشد. بنابراین نباید دانشجو در مورد این علم به مایه اندك و ناچیز بسنده كند. به همین جهت هر قدر كه در این علم غوررسی و تحقیق نماید، به همان مقدار، مباحث فقهی و ادله شرعی ، مورد تحقیق و بررسی قرار می گیرد.

پس از تحصیل علم اصول فقه باید به فراگرفتن :

8 - علم درایة الحدیث

بپردازد و مسائل این علم را مطالعه نموده و بر قواعد و ضوابط و اصطلاحات آن احاطه و آگاهی یابد. ولی باید متوجه بود كه علم درایة الحدیث از علوم دقیق و پیچیده ای به شمار نمی آید؛ بلكه این علم صرفا عبارت از اصطلاحات مدون و فوائد و ضوابطی است كه فراهم گشته است .

به همین جهت وقتی دانشجو به مطالب و مقاصد این علم دست یافت باید:

9- قرائت حدیث

را از نظر روایت ، تفسیر، بحث و تصحیح - بر حسب اقتضای احوال و متناسب با مجال و فرصت خویش - آغاز كرده و ادامه می دهد. و لااقل ، اصل (568) و متنی را در این علم انتخاب كند كه شامل ابوابی از مسائل فقهی و احادیث مربوط به آن باشد.

پس از فراغ از قرائت حدیث باید به بحث و:

10- تفسیر آیاتی از قرآن كریم

منتقل شود كه مربوط به مقررات شرعی و مباحث فقهی است . علماء و دانشمندان اسلامی ، مباحث مستقل و جداگانه ای را در این علم (یعنی تفسیر آیات الاحكام ) تنظیم كرده اند، و بویژه مصنفاتی را در این زاویه از تفسیر قرآن ، پرداختند و (كتب (احكام القرآن ) یا (آیات الاحكام ) و یا (فقه القرآن ) را تاءلیف نموده اند) كه باید دانشجو، یك كتاب را در این علم تحصیل كند تا در اسرار و مسائل دقیق آن بحث و كاوش نموده و با امعان نظر، به كشف مباحث عمیق و مشكل آن توفیق یابد.

این علم (یعنی فقه القرآن )، نامحدود می باشد به گونه ای كه اذهان مردم نمی تواند عمق آنرا غوررسی نموده و كاملا بر آن واقف گردد؛ زیرا آیات قرآنی همچون گفتار عادی انسان نیست ؛ بلكه بیان خداوند دانا و آگاه می باشد كه فهم و درك مردم نسبت به آن به همان اندازه ای است كه عقل و فهم آنها اقتضاء می كند. (و بالاخره فهم آنها نسبت به محتوای نامحدود قرآن ، بسیار محدود و در تنگنا است ).

آنگاه كه دانشجو از تحصیل فقه القرآن و یا آیات الاحكام فارغ گردید باید قرائت :

11- كتب فقهی

را آغاز نماید و نخست ، تحصیل خود را از كتابی شروع كند كه بتواند در ضمن آن به مطالب و رؤ س مسائل فقه و اصطلاحات فقهاء و قواعد و ضوابط آنان ، آشنائی پیدا كند؛ زیرا این موضوعات به گونه ای است كه نمی توان جز از راه تعلیم شفاهی استادان فقه ، بر آنها آگاهی یافت ، برخلاف علوم دیگر (كه احیانا می توان مطالب و مباحث آنرا از لابلای كتب استخراج نمود و از راه مطالعه ، از آنها بهره گرفت ).

وقتی از تحصیل در كتب فشرده و ساده فقهی فراغت یافت می تواند در مرحله بعدی به قرائت كتب دیگر پرداخته و به بحث و استدلال و استنباط فرع از اصل و ارجاع فرع به علوم متناسب ، و استفاده حكم و قانون الهی از كتاب و سنت - چه از جهت نص و چه از راه استنباط - موفق شود، استنباطی كه نتیجه عموم لفظ و یا اطلاق آن می باشد. و یا آنكه احكام را از حدیث صحیح و حسن و امثال آنها استخراج نموده تا از این طرق درباره این مسائل به تدریج تمرین نماید و بدان ها انس و آشنائی پیدا كند.

هیچیك از علوم - از لحاظ ارتباط و پیوند با علوم دیگر - به پایه علم فقه نمی رسد؛ چنانكه هیچ یك از علوم به مانند فقه ، مورد نیاز جامعه نیست . بنابراین باید دانشجو از بذل مساعی در تحصیل فقه دریغ نورزد؛ بلكه جد و جهد خویش را در آموختن آن فزاینده تر ساخته و سعی وافری در آن بكار برد؛ زیرا باید فقه را به عنوان مقصد نهائی و والاترین مطلوب ، و میراث انبیاء و پیمبران (علیهم السلام ) تلقی نمود.

باید یادآور شد كه مساعی دانشجو وقتی می تواند از لحاظ وصول به هدف ، به مدد و یاری او برخیزد كه ضمنا نیز مشمول موهبت الهی و نیروی قدسی پروردگار باشد، تا بتواند او را به مطلوبش نائل ساخته و او را به چنان مرتبتی برساند.

توفیق الهی دارای اهمیت و ارزش ویژه ای در فقه و بصیرت نسبت به دین و آئین خداوند متعال است . و بندگان او را جز این ، چاره ای نیست ؛ بلكه رسیدن به مقام فقاهت ، موهبتی است الهی و نفحه ای است روحانی كه خداوند متعال همگام با مشیت و اراده به حق خویش ، آنرا اختصاصا به گروهی از بندگان خاص ‍ خود اعطاء می فرماید.

آری ، جد و جهد و توجه به خداوند متعال و گسستن از خلق و پیوستن به حق ، در افاضه این موهبت از ناحیه باری تعالی ، دارای اثری آشكار و سهم به سزائی می باشد، لذا خداوند متعال در قرآن مجید می فرماید:

(( (والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین ) )) (569)

آنانكه در راه ما می كوشند، راههای خویش را فراسوی آنها نشان داده و آنانرا بدانها رهنمون می سازیم . و محققا خداوند متعال با نیكوكاران بوده و آنانرا موفق می گرداند.

آنگاه كه دانشجو از تمام این علوم و معارف بهره لازم را دریافت كرد می تواند در:

12- تفسیر كامل كتاب آسمانی

یعنی قرآن كریم ، كار خویش را آغاز كند. بنابراین همه این علوم و دانشهای مذكور، مقدمه و زمینه ساز ورود در تفسیر قرآن كریم می باشد.

اگر دانشجو به چنین توفیقی دست یابد نباید صرفا خود را در محدوده استنباطات و بداشتها و آراء مفسرین ، مقید سازد و بدانها بسنده كند؛ بلكه باید خویشتن را هر چه بیشتر به تفكر و تعمق در معانی قرآن و تدبر در محتوای آن وادارد، و به منظور آگاهی بر نكات اساسی و حقایق نهانی و پوشیده آن ، جان و دل خود را بپالاید و به تصفیه روح بپردازد و روی به درگاه خدا آورده و لابه و زاری كند و از او بخواهد كه توان و نیروی درك و فهم نبشتار آسمانی و كتاب گرامی ، و قدرت دریافت اسرار خطابهای آنرا از پیشگاه خود به وی مرحمت فرماید.

در چنین اوضاع و شرایطی است كه در برابر دیدگان بصیرت و چشم دل و جانش ، حقایق ، چهره می گشاید، حقایقی كه از دیدگاه مفسران دیگر مخفی مانده و بدان نرسیده بودند؛ زیرا این نبشتار عزیز خداوند متعال ، دریای ژرف و بی كرانی است كه در ژرفای آن ، گوهرهای گرانبهائی جای گرفته و در سطح ظاهری آن نیز راه خیر و سعادت انسان ارائه شده است ، و دانشمندان و مردم از لحاظ طرز برداشت و یافتن گوهرهای گرانقدر آن و اطلاع و آگاهی - حتی بر پاره ای از حقایق این كتاب آسمانی - در درجات متفاوتی قرار دارند، و تلقی و استفاده آنها بر حسب شعاع كاربرد نیروی درك و فهم آنها و به همان اندازه ای است كه به توفیق الهی روزنه هائی از حقایق در برابر دیدگان بصیرت آنها گشوده می شود.

تنوع تفاسیر قرآن كریم :

به همین جهت است كه تفسیرهای قرآنی - بر حسب اختلاف مفسرین از دیدگاه مذكور در فوق - بصورتهای متفاوتی تدوین شده است و به میزان كارآئی و تخصص علمی آنان ، تفسیرهای گوناگونی از قرآن كریم به چشم می خورد:

1- برخی از تفاسیر قرآنی به گونه ای تدوین شده است كه جنبه عربیت و مسائل مربوط به ادب عربی ، بر جهات و جنبه های دیگر آن رجحان دارد، همانند تفسیر (الكشاف ) زمخشری . (كه ضمنا همین جهات ادبی ناظر به هدف كلامی است و آن عبارت از اثبات مذهب معتزله می باشد).

2- بعضی از تفسیرهای قرآن به كیفیتی ساخته و پرداخته شده است كه مطالب جالب و چشمگیر آن عبارت از مسائل حكمی و براهین كلامی است از قبیل تفسیر (مفاتیح الغیب ) امام فخر رازی .

3- برخی از تفاسیر دیگر، جنبه قصص و داستان ها در آنها نظرها را به خود معطوف می سازد مانند تفسیر (الكشف و البیان ) ثعلبی .

4- و در دسته ای دیگر از تفاسیر قرآن ، آنچه بیش از هر جنبه ای جلب نظر می نماید، تاءویل حقایق و توجیهات باطنی است ، یعنی به گونه ای كه تفسیر ظاهری در آنها تحت الشعاع تاءویلات عرفانی آنها می باشد، مانند كتاب (التاءویلات ) ملا عبدالرزاق كاشانی .

و بالاخره تفسیرهای دیگری در چهره های گوناگون و تحت تاءثیر تخصص مؤ لفان آنها با دیدگاههای متفاوتی تدوین شده (كه سرانجام ، مكاتب مختلفی را در تفسیر قرآن كریم به وجود آورده است ).

بر حسب برخی از روایات مشهور، قرآن كریم دارای تفسیر و تاءویل و حقایق و دقایق و ظهر و بطن و حد و مطلعی است ، و می توان همه آنها را فضل و مرحمت الهی برشمرد كه طبق مشیت به حق خویش ، آنها را در اختیار عده ای قرار می دهد؛ و خدای را فضلی عظیم و لطفی عمیم است .

آنگاه كه از مطالعه و تحقیق در تفسیر قرآن كریم فارغ گشت (و در شناخت قرآن كریم و محتوای آن به مایه های پرارزشی دست یافت ) و خواست به پیشرفتهای فزونتری نائل آید و جان و روحش را به اوج كمال ، ترقی و تعالی بخشد باید به تحصیل كتب :

13- حكمت -

اعم از حكمت طبیعی و ریاضی - بپردازد. و:

14- حكمت عملی -

را - كه مسائل مربوط به تهذیب نفس در آن مطرح می باشد - مورد تحقیق و بررسی قرار دهد. و باید دانست كه آنچه از این علوم بیرون است از نیازهای مربوط به دنیای فانی است .

15- علم حقیقی -

پس از طی این مراحل ، نوبت به علوم حقیقی و فنون حقه الهی می رسد؛ زیرا این علوم و فنون حقه الهی ، لب و عصاره همه علوم و معارف سابق الذكر و نتیجه و عصاره هرگونه شناختی را تشكیل می دهد. به وسیله همین علوم حقیقی است كه انسان به مراتب و مقامات مقربان درگاه الهی ارتقاء یافته و بر مقاصد و اهداف واصلین به حق دست می یابد. امیدواریم كه خداوند متعال ، ما و شما را از چنین قرب و منزلتی برخوردار سازد؛ چون اعطاء و بخشش الهی ، فزونتر از حد انتظار می باشد.

همه این حقایق - كه در طی مطلب سوم ، راجع به ترتیب علوم و دانشها یاد شد - بدین منظور بوده كه افراد واجد اهلیت و شایستگی و كسانی كه دارای آمادگی لازم برای دریافت این علوم می باشند، بدانها آشنائی پیدا كنند. آری برای كسانی این حقایق ارائه شده است كه دل و جان آنها از چنان قابلیتی برخوردار است و می توانند در ظل آن ، این چنین معارفی را بازیافته و به درك آنها موفق گردند.

اما افرادی كه - از لحاظ درك چنین مقام و موقعیت - گرفتار نارسائی هستند، و به علت عوائق و موانع ، از رسیدن به چنین هدفی ، محروم و ممنوع می باشند ناگزیر باید بر حسب امكانات و استطاعت فكری و ذهنی خویش به قسمتی از آن بسنده نموده ، و گام به گام - به همان كیفیتی كه قبلا یاد كردیم - مراحل وصول به این هدف و مقصد را طی كنند. اگر از نظر روحی ، خود را ناگزیر می بینند كه در برخی از علوم و معارف سرگرم گردند و بدانها بسنده كنند و دست كم باید این خواسته روحی خود را به وسیله علوم دینی و احكام شرعی ، اشباع نموده و بدانها اكتفاء نمایند.

اگر افرادی - به علت ضیق مجال و یا نارسائی فكری و روحی - نتوانند همه علوم دینی و احكام شرعی را فرا گیرند، باید تحصیل فقه را به خاطر اولویت آن نسبت به سایر علوم - انتخاب نمایند؛ زیرا نبوات و رسالتهای انبیاء و پیامبران (علیهم السلام ) بر فقه ، تكیه زده ، و مسئله انتظام و سازمان امر زندگانی دنیا و مطالب و حقایق مربوط به آخرت و زندگانی روز واپسین ، بر فقه مبتنی است . چنین افرادی كه كمبودهای هوش و یا نقص اهتمامشان ، مقتضی اشتغال محدود و سرگرم شدن به تحصیل فقه می باشد باید علاوه بر تحصیل این علم ، خویشتن را به تهذیب نفس و اصلاح و آرایش و پیرایش دل وادارند كه می توان این سعی را (طب روحی ) و روانپزشكی و روان درمانی دانست . آنها باید در تحصیل مطالب طب روحی بكوشند تا اعتدال و موازنه ای كه آسمان و زمین بر اساس آن ، پایدار است ، و تقوائی كه ملاك و معیار ارزش هر علمی می باشد در وجود آنها سازمان یابد (و دارای شخصیتی معتدل و موزون گردند).

16- عمل و رفتار

آنگاه كه دانشجو از تحصیل تمام ره آوردهای علوم و معارف ، فارغ شد باید دست اندر كار عمل و رفتار بر طبق موازین علمی گردد چون عمل و رفتار، زبده و عصاره و خلاصه علم و معرفت ، و علت اصلی آفرینش و هستی می باشد. خداوند متعال فرموده است :

(( (و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون ) )) (570)

جن و انس را فقط از آن جهت آفریدم تا مرا بندگی كنند و آگاهیهای خود را به كار بندند.

همه علوم و معارف مذكور به منزله آلات و دست افزارهای دور و نزدیك عمل و رفتار انسان می باشند، چنانكه در باب اول این كتاب همین نكته را تحلیل و بررسی كردیم .

با توجه به این مطالب باید گفت :

چقدر زیانكار و نادان و نابخرد است آن كسی كه علم و دانش و یا فن و صناعتی را بدان منظور تحصیل كند تا صرفا در جهت معاش و زندگانی مادی او سودمند افتد، و عمر و فرصت های زندگانی و مساعی و رنج خویش را در مسیر دست یافتن به افزارها و وسائل مصروف دارد، و از آنطرف ، خود را به گونه ای در آن علم سرگرم نسازد تا از رهگذر آن به هدف و غرض این علوم نائل شود.

ای دانشجو، درست بنگر و نیكو تدبر كن تا به خواست خداوند متعال موفق و كامیاب گردی .

تتمه كتاب : سفارش و اندرزهای شهید ثانی به دانشجویان

ای دانشجو - یعنی ای كسی كه چنین امید دارم به مدد لطف الهی ، موفق و كامیاب گردی - من در لابلای این كتاب ، راه و رسم دانشجوئی و علم آموزی را در برابر تو روشن و گشوده ساختم ، و كیفیت درنوردیدن این راه را به تو آموختم ، و كمال ادب و آئین زندگانی دانشجوئی را به خاطر تو آشكار و پدیدار نموده و بیان كردم ، و ترا بر آن واداشتم كه سعی كنی وارد این بارگاه پرشكوه علم شوی .

علیهذا بر تو لازم است كه بكوشی و دامن همت به كمر زنی ، و روزگار كوتاه و فرصتهای زودگذر عمر خویش را - برای دست یافتن به فضائل روحی و فراهم آوردن نیروهای سازنده علمی - غنیمت بشماری ؛ زیرا تحصیل این فضائل و ملكات علمی ، علت اساسی نیكبختی جاوید و سازنده كمال نعمت و سرور دائمی تو می باشد؛ چون همین حقایق به عنوان كمال نفس انسانی تو، به شمار می آید؛ و نفس انسانی و سعادت و یا شقاوت آن نیز برای همیشه پایدار است و فناء و نیستی بدان راه ندارد؛ چنانكه این حقیقت در علوم و معارف حكمی و فلسفی كاملا محرز و مسلم گردیده است ، و آیات قرآنی و احادیث نبوی نیز ما را به همین حقیقت رهنمون است .

بنابراین ، كوتاهی و سهل انگاری تو در تحصیل كمال - آنهم در ایام و لحظات چنین مدت و مهلت كوتاه - موجب می گردد كه حسرت و تاءسف تو در درازمدتی (پیش بینی نشده )، مستمر و طولانی گردد.

اگر تو دارای بصیرت و بینش هستی ، به خود آی و با خویشتن بیندیش كه از اندیشیدن خود بدین حقیقت واقف می گردی كه : اگر نسبت به همگنان و همالان خود - كه آنها همشهری و هموطن و هم برزن تو هستند - اگر تو نسبت به آنها از لحاظ تحصیل علم و كمال ، گرفتار نارسائی و نقصی باشی ، قطعا در درون خویش ، احساس رضایت نخواهی كرد، آنگاه كه احساس كنی كه علم و دانش آنان بر علم و دانش تو فزونی دارد و مقام علمی آنها از مقام علمی تو، برتر و والاتر است ؛ مسلما رنجیده و آزرده می شوی . با اینكه تو و آنها در زیر یك آسمان و در دنیای پست و فرومایه ای به سر می برید، آن دنیا و زندگانی كم ارزشی كه قریبا از دست رفته و نابود خواهد گشت ، و ممكن است تو نسبت به نقص خود - از ناحیه دیگران - جز به مقدار كمی از آن توجه نداشته باشی .

اگر تو فردی عاقل و خردمند باشی باید از تو پرسید كه چگونه احساس رضامندی می كنی كه فردای قیامت در منزلگاه ابدی - آنگاه كه افراد برجسته و پدیده های والای الهی از قبیل : انبیاء و مرسلین و شهداء و صالحین و علمائی كه به درون و ژرفای علم و دانش راه یافته اند و فرشتگان مقرب ، گردهم آیند و منازل و مقامات آنان در چنین خانه و عرصه پایدار، بر حسب كمالاتی باشد كه آنها در همین دنیای فانی و در همان مدت كوتاه و زودگذر فراهم آورده اند - تو در صف النعال و پائین ترین و دوردست ترین مقامات قرارگیری ؟ در حالیكه هم اكنون می توانی كه كمالات مذكور را به دست آورده و مساعی خود را ذخیره و توشه ای برای وصول به چنان مقامات قرار دهی .

اگر تو با توجه به این حقایق ، به سهل انگاری خویش تن دردهی و احساس رضایت نمائی و به داشتن چنین مقام و منزلتی فرومایه ، قانع باشی باید بدانی كه این حالت ، ناشی از قصور و نارسائی عقل و یا خواب و غفلت و بی خبری تو است كه باید از چنین خواب غفلت و بی خبری و لغزشهای بد، به خداوند متعال پناه بریم .

این حسرت و تاءسف تو وقتی است كه فرضا در روز قیامت از خطرهای بزرگ و شكنجه های آتش دوزخ آن محفوظ بمانی ؛ ولی از كجا می پنداری كه از اینگونه مهلكه ها - در چنان روز بلاخیزی - در امان هستی ؟

پیش از این متوجه شدی كه تحصیل اكثر این علوم و دانشها الزامی بوده و به سر حد وجوب عینی و یا كفائی می رسند، و نیز آگاه گشتی كه هرگاه دیگران در مورد واجب كفائی به مقدار كافی و به اندازه ای كه نیاز محیط را تاءمین كند بدان قیام ننمایند، همگی افراد چنین محیطی - به خاطر ترك این امر واجب - گناهكار محسوب می گردند. بنابراین واجب كفائی از این دیدگاه ، همسان و هموزن با واجب عینی ، دارای ضرورت اجراء خواهد بود.

باید یادآور شد كه در دوره معاصر و بلكه در اكثر دوره ها، افرادی كه در اداء واجب و تكالیف الزامی ، امثال تحصیل علوم دینی بپاخیزند و مقام و مرتبتی را كه مورد رضای الهی باشد - به ویژه در رابطه با تحصیل فقه - به دست آورند، بسیار كمیاب هستند.

چنانچه ما تحصیل فقه را واجب و الزامی بدانیم ، لااقل واجب كفائی است . و دست كم ، اداء چنین امر واجبی مقتضی است كه در هر منطقه و هر محیطی ، یك فرد، به این وظیفه - در حد رفع نیاز آن محیط - قیام كند. و اداء چنین وظیفه ای ایجاب می نماید كه عده زیادی فقیه در اقطار مختلف گیتی به وجود آیند؛ راستی كسی در این دوران ، چنین شرائط و اوضاعی ، تحقق یافته و می یابند (كه مردم سراسر جهان از وجود فقهاء بهره مند بوده و باشند؟).

علاوه بر آنكه تحصیل فقه ، دارای وجوب و ضرورت است ، تحصیل و فراهم آوردن لوازم و مقدمات آن از قبیل : تحصیل علوم پایه علوم شرعی و كتبی كه این علوم بر آنها مبتنی است ، مانند حدیث و امثال آن و نیز تصحیح و ضبط این احادیث و كتب ، واجب و ضروری می باشد؛ در حالیكه هیچیك از اینگونه اقدامات در زمان حاضر: (عصر مؤ لف ) به چشم نمی خورد.

علیهذا تقاعد و خانه نشینی و كسالت و تن آسانی و سرگرمی های غیرعلمی و شانه خالی كردن از زیر بار تحصیل فقه و اشتغالات دیگر علمی ، و یا شانه خالی كردن از اشتغالاتی كه باید در زمینه علوم پایه فقه انجام گیرد از بزرگترین گناهان محسوب می شود؛ اگرچه اینگونه تقاعد و خانه نشینی به عبادت - اعم از دعاء و قرائت قرآن كریم - صرف گردد، (در عین حال چنین عبادتی كه او را از انجام وظیفه شرعی و ضروری بازمی دارد به عنوان فرار از تكلیف و ارتكاب گناه به شمار می آید).

بنابراین به چه دلیل می توان گفت كه یك فرد خانه نشین كه بدینسان از اشتغال به علوم دینی شانه خالی می كند - بر فرض آنكه اوقات خود را صرف عبادت كرده و با چنین اهتمام ناچیز و فرومایه ای ، قانع و راضی ، و از ارتقاء به مقامات و منازل افراد والامقام ، محروم است - از مصائب هول انگیز و دهشت زای روز رستاخیز در امان می باشد.

ثالثا چنین فرض كن كه از هول و هراسهای قیامت در امان هستی ؛ ولی این نكته را فراموش مكن كه امتیاز تو از سایر جانوران دیگر به خاطر همین قوه عاقله و نیروی خرد تو است ، نیروئی كه خداوند متعال به وسیله آن ، ترا از میان همه حیوانات و جانوران ، ممتاز و مشخص ساخته و آنرا به ویژه در اختیار تو قرار داده است . همین قوه و نیرو است كه می تواند ترا در بازیافتن درست از نادرست ، یاری دهد، و برای تو امكاناتی فراهم آورد كه در همین دنیا، دانشهای سودمند به امر دنیا و آخرت خویش را فراگیری .

لذا اگر تو این نیرو را در همان جهاتی - كه این نیرو به خاطر همان جهات آفریده شده است - بكار نگیری و خویشتن را در لابلای عوامل شخصیت سوز و انسانیت برانداز از قبیل حرص به خور و خواب و نوش ، و اعمالی امثال آنها سرگرم سازی ، اعمالی كه تو با سایر حیوانات - حتی با كرمها و خیزدوكها و حشرات در چنان اعمالی ، شریك و همسان هستی ؛ زیرا كرمها و حشرات نیز به مانند تو می خوابند و می خورند و می نوشند و آذوقه فراهم می آورند و از راه اعمال غریزه جنسی به تولید نسل می پردازند. (با وجود اینكه میان تو و این پدیده های پست از نقطه نظرهای مذكور، تفاوتی وجود ندارد) معهذا می توانی از طریق بكارگرفتن نیروی عقل و تمرین و ورزش آن به وسیله تحصیل علم ، و عمل بر طبق موازین آن ، در رده فرشتگان و یا در مقام و پایه ای شكوهمندتر از آنها قرارگیری . چنانچه از این قوه و نیروی عالی بهره گیری نكنی ، و این نیرو را با ترك تحصیل علم ، عاطل و باطل سازی ، و به خور و خواب و شكم و دامن بپردازی ، این كار تو عین زیان و ضرر آشكاری است (كه هیچ زیانی را نمی توان با آن برابر دانست ).

برادران و دوستان من - كه امیدوارم خداوند متعال ما و شما را از خواب غفلت و بی خبری ، بیدار سازد - به هوش باشید، و مهلت عمر و روزگار محدود زندگانی خویش را مغتنم شمرده ، و گذشته تباه گشته خود را - پیش از دست دادن امكانات و گذشت آنات - تدارك و تلافی و جبران كنید، و سعادت از دست رفته خود را بازیابید.

جای بسی تاءسف است برای كسی كه گذشته از دست رفته و ندامت محنت زای دائمی را از پیش جبران نمی كند.

امیدوارم خداوند متعال همه ما را از بسترهای سكوت و سكون و آرامگاههای طبیعت و جبلت و غفلت ، هشیار و بیدار سازد و به ما توفیق دهد تا بازپس مانده عمر و ایام چنین مهلت كوتاهی را در طریق تحصیل علوم دینی مصروف سازیم .

خداوند متعال جایگاه همگی ما را در خانه كرامت و در مراتبی والا و بر اوج منازل شرف قرار دهد؛ چون او كریم ترین بزرگواران و با بخشش ترین بخشایش گران است .

این رساله را تا همینجا به پایان می بریم (و به خاطر توفیق در نگارش آن و نیز در برابر نعمتهای بزرگ الهی )، خداوند متعال را سپاسگزاریم ، و بر خاتم رسالت و آخرین فرستادگان و نیز بر خاندان او (علیهم السلام ) - كه همگی دارای مقام عصمت و عدالت هستند - درود و تحیات خویش را تقدیم می داریم ، و از گناهان خود از پیشگاهش آمرزش می جوئیم چراكه او آمرزنده مهربان است .

مؤ لف این رساله : زین الدین علی بن احمد شامی عاملی - كه نیازمند عفو و مرحمت الهی است - در روز پنجشنبه بیستم ربیع الاول سال نهصد و پنجاه و چهار (هجری قمری )، از نگارش آن فراغت یافت .

مترجم این رساله : سید محمد باقر ابن سید محمد ابن سید محمد باقر ابن سید ابراهیم ابن سید محمد ابن سید شریف حسینی حجتی طبرستانی بارفروشی (بابلی ) ملامحلی ، مسوده ترجمه را در ساعت دوازده شب چهارشنبه ، نوزدهم ربیع الاول سال یكهزار و چهارصد هجری قمری به پایان برده ، و نگارش مبیضه آن را در ساعت شش بعد از ظهر روز شنبه ، پنجم جمادی الاولی - همزمان با زادروز حضرت زینب كبری (سلام الله علیها) - به سال یكهزار و چهارصد هجری قمری ، مطابق دوم فروردین یكهزار و سیصد و پنجاه و نه هجری شمسی در تهران به انجام رسانده است .

ضمن سپاس الهی و تقدیم درود و تحیات بر پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله ) و خاندان بزرگوار او (علیهم السلام )، از خداوند متعال می خواهم كه این بنده گناهكار را مشمول الطاف خویش قرار داده و این خدمت ناچیز را به عنوان اندك توشه ای برای این تهیدست در روز قیامت محسوب فرماید.